عشق وهستي درباره وبلاگ به وبلاگ ما خوش آمدید نويسندگان می خوای بیای تو بغلم وقتی سردته که برات کتاب شازده کوچولو بخونم؟ می شود موقع خوندن نگام نکنی و گوش کنی؟ می شود آنقدر نفس هات نریزد روی گردنم؟ دستامو نگیر جایی نمیرم دورت بگردم می شود دیگر کتاب نخوانیم؟ می خواهی با چشمهام تو رانفس بکشم که دلت بریزد و لبهات بلرزد؟ مي شود آنقدر بوسم كنی كه يادم برود دلم چي مي خواست؟ یادم بره ترس از دست دادنت یادم بره که انقدر یادت میوفتم یادم بره که خسته خسته ام می شودموقع خوندن نگام نکنی چشامبارون میگیره:( می شود نری هیچوقت؟ نظرات شما عزیزان: موضوعات پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|